بهار که ميآيد سلام ميکند به زمين و اهالياش با قطرات باران، همين بهارِ طبيعت را میگویم؛
همين که فصلي است که زمان را تحويل ميکند و زمين را متحول، همين که خانهها را ميتکاند. همين بهار که براي خودش آيهها و اعجازهايي دارد؛
به تعادل میرساند هوا را
زنده میکند زمین را
پاک میکند آسمان را
سر سبز میکند درختان را
پر شکوفه میکند گلها را
رنگارنگ میکند کوه و دشت را
شاد میکند کودکان را
نزدیک میکند دلها را
چقدر تازگی و تحول با خود میآورد این بهار طبیعت
حال اگر حضرت بهار، آن بهار حقیقی طلوع کند چه خواهد کرد با زمين و زمان و آدميان؟
او که خود «ربيع الأنام» است؛ – بهار آدميان و جهانيان – چهها خواهد کرد با جانها؟ بهار طبيعت که ذرهاي از تجليات معمول و ساليانهي الهي است اين همه شگفتي و حيات بخشي و اميد با خود مي آورد، او که مظهر تامِّ نام مقدس «مقلب القلوب» و «محول الحول و الاحوال» است چه ميآورد برايمان؟
سلام بر تو اي حضرت بهار (عج)،
سلام بر تو که بهار حقيقي انسان و جهان هستي؛
بهراستي اگر بهار طبيعت، صاحب اين همه زيبايي و آراستگي و چشم نوازی است بهار حقيقت که تنها با آمدن يک گل، شکوفا ميشود چه سان خواهد بود؟!
✍️ مهدی عسگری